به نام قدرت مطلق الله
ما براي اينکه نيروهاي خفته درونمان را بيدار کنيم نياز داريم که از ضد ارزشها دوریکنیم .درگذشته قهوهخانههایی وجود داشتند که محل فتوت و جوان مردي بود اما اين مکانها به اين شکل باقي نماندند و رفتهرفته تبديل به شیرهکش خانهها و ساير اعمال ضد ارزشي شدند و کساني که به قهوهخانهها رفتوآمد میکردند عامل اين تغيير کاربري بودند اینیک تمثيل است و در مورد هر جاي ديگري ازجمله کنگره خودمان نيز میتواند صادق باشد يعني ما اگر تحت تأثیر نيروهاي شيطاني و نفس اماره قرار بگيريم و حرمتهای کنگره را ناديده بگيريم قطعاً کنگره از مقصد و هدف خودش دور میشود و به سرنوشتي شبيه به سرنوشت قهوهخانههای قديم دچار میشود درواقع آنچه به کنگره تقدس میدهد حرمتهای اوست که میگوید:دروغ نگو،عليه شخص ديگري سرزنش نکن،از لباس و پوشش مناسب استفاده کن و... و ازجمله هرگونه ارتباط خارج از کنگره نداشته باش که اين موضوع هم در کنگره و هم در ساير نقاط خيلي اهميت دارد ما بايد ياد بگيريم هرکجا و براي هر کاری فقط به دنبال همان کار باشيم که اين خود مصداق بارز تعادل و عدالت رفتاري است که ما بتوانیم در هرجایی نوع ارتباط مناسب با آن را برقرار کنيم براي مثال ما تا زماني در شغلمان موفق هستيم که مسائل خانوادگي را داخل آن نکنيم و بالعکس از قديم هم که گفتند حساب حسابه کاکا برادر يعني هر چیزی بايد در جاي خودش باشد.
ما در دينمان فریضهای داريم به نام امربهمعروف و نهي از منکر و هرکس وظيفه دارد هر جا که لازم بود امربهمعروف و نهي از منکر را انجام دهد در کنگره هم هر کس بايد درجایی که لازم بود اين کار را انجام دهد تا همان اتفاقي که براي قهوهخانههای قديم افتاد براي کنگره نيفتد.
ما در کنگره اصلاً نبايد اصطلاحاً ناز کسي را بکشيم چون مسئله درمان اعتياد خيلي پيچيده است و بايد خيلي از مسائل را رعايت کرد
در کنگره60 من مسافر يا همسفر بايد بدانم به جهت درمان اعتياد و فراگيري آموزشهای جهانبینی به کنگره ميايم و تنها چيزي که من را به راهنمايم پيوند میدهد همين موضوع است ولي اگر از تعادل خارج شوم و مثلاً باراهنمایم رفتوآمد خانوادگي برقرار کنم و يا باهم به مسافرت برويم مطمئناً از هدف اصليم که درمان و رهايي از به دور شده و گويي از مرکز گردباد خارج و به کنار آن آمدهام که اين نتیجهای جز پرتاب شدن به بيرون از اين گردباد ندارد بنابراين هميشه بايد بين راهنما و رهجو یکپردهای باشد و به قول جناب مهندس اگر اين پرده درافتد نه تو ماني و نه من.
در کنگره60 هیچکس رهجو ندارد و همه رهجوي کنگره هستند
کسي که حقايق دنيا را بداند و بداند که دنيا ادامه دارد و با مرگ حيات پايان نمیپذیرد عاشق میشود و درراه عشقش جان میبازد هر کس که در هر ضد ارزشي میافتد مانند زنداني است که بايد کلید آن را پيدا کرد و تا زماني که اين اتفاق نيفتد خروج از اين زندان ممکن نخواهد بود.
ما زماني که دعا میکنیم قطعاً دعايمان به گوش خداوند میرسد و اگر زمان آن فرارسيده باشد اجابت میشود .هستي و نيستي يا پيداي ناپیدا مثل رسول خدا با ما همراه است ولي ما با مصرف مواد مخدر و یا انجام ديگر ضد ارزشها پرده و تاري مانند تارعنکبوت که به تعبير قران سستترین بنيان است به دور خودمان پیچیدهایم که مانع از ديدن اینها میشود و همين موضوع باعث حيراني ما میشود .
تمام موضوعات اين جهان در جهانهای ديگر و لوح محفوظ وجود دارد و تنها چيزي که میتواند اين جهان را با جهان آخرت يا ديگر جهانها پيوند دهد حس است اما نه حس ظاهر بلکه حس باطن.هر وصلي که بين عاشق و معشوق به وقوع میپیوندد ريشه در حس دارد و بدون حس هيچ وصلي به وجود نمیآید .
انسان نه آغازی دارد و نه پاياني بلکه ابديت دارد بنابراين نبايد حسرت گذشته و غم آینده را بخورد بلکه بايد مانند پرندگان در زمان حال زندگي کند و از زندگي لذت ببرد ما در اين حيات مادي با هرکس مانند خودش رفتار کنيم با آدمها مانند آدم با انسانها مانند انسان و با نادانان و احمقها هم مانند خودشان اگر در قهوهخانههای قديم هم با افراد مانند خودشان رفتار میشد و جلوي فساد آنها گرفته میشد قهوهخانهها به همان شکل که مکان مروت و مردانگي بود باقي میماند در کنگره هم بايد با افراد مانند خودشان برخورد شود تا کنگره هميشه مکان امن و مقدسي باقي بماند البته بهترين کار اين است که با نادانان سخن نگوييم و هیچگاه درصدد ثابت کردن موضوعي به آنان نباشيم بلکه بايد آرامآرام از آنها فاصله بگيريم .
تجربه اگر درست انجام شود یکبار کافي است در غير اين صورت اين تجربه بارها و بارها تکرار میشود بهترين مثال همين ترک اعتياد است که چون تجربه بهدرستی انجامنشده دهها بار اين تجربه تکرار میشود اما زماني که درمان اعتياد یکبار بهدرستی انجام میشود یکبار تجربه میشود و ديگر نيازي به تجربه نيست و اين موضوع در تمام سطوح زندگي صادق است ما اگر مشکلي داريم اين براي اين است که ما باتجربهای درست آن را حل کنيم و از آن بهعنوان نيروي مکمل استفاده کنيم ولي اگر بخواهيم مشکلاتمان را باکارهایی مثل دعانويسي و امثال آن حل کنيم اين مشکل همواره در زندگي ما باقي خواهد ماند و ما بارها و بارها ناچار به تجربه کردن آن هستيم
با تشکر فراوان از جناب مهندس دژاکام
همسفر میلاد از لژيون آقاي ميرزايي ؛نمايندگي اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
6192