English Version
English

زبان و کلام

زبان و کلام

وقتی فرد مصرف‌کننده مواد مخدر، اعتیاد خود را ترک می‌کند تا یک سال خواب مرتب ندارد و تا سه چهار ماه اول اصلاً خواب ندارد؛ حالا بگذریم که اگر یکسری قرص و شربت و... مصرف کند، بدتر و بدتر می‌شود؛ ولی اصولاً تا یک سال که ترک می‌کند و موادش را قطع می‌کند خواب ندارد و دچار کندذهنی و عدم تمرکز در افکار می‌شود و مزه چیزی را متوجه نمی‌شود و قادر به انجام مسائل خودش نیست؛ چون سیستم‌ها تخریب‌شده است؛ ولی درروش درمان تدریجی و پله‌ای، مسئله درمان مطرح است و یکی از مهم‌ترین مسائل آن راه‌اندازی بیوشیمی بدن است که اتفاق می‌افتد؛ و شخصی که درمان می‌شود دیگر این مسائل ندارد و از همان روزی که موادش را قطع می‌کند، در یک وضعیت عادی قرار می‌گیرد. نه بی‌خوابی دارد و نه پریشانی، نه گرفتگی و نه هیچ‌چیز دیگر!

البته افرادی در این مقطع هستند که وقتی می‌خواهند موادشان را قطع کنند، کمی ترس و دلهره و نگرانی دارند که البته کاملاً طبیعی است. ولی درواقع آن‌ها در این مقطع فقط سرگرم هستند و این شخص اگر سفرش را به‌درستی طی کرده باشد تبدیل به یک شخص متعادل و نرمال شده است. بنابراین کسی که به این مرحله می‌رسد از همان لحظه در او بیداری اتفاق می‌افتد. البته این بیداری از اول سفر وجود دارد. ولی چون در سفر مشغول کم‌وزیاد کردن دارو است کارهایش را به بعد موکول می‌کند. البته این کار در سفر، یک قانون است و در طول سفر اول، مسافر سفر اول نباید هیچ‌گونه تصمیم مهمی را بگیرید. ولی در سفر دوم این مشغولیت‌ها نیست و در اینجا فرد متوجه مسائل دیگری می‌شود و به گذشته نگاه می‌کند و می‌بیند چقدر حق‌وحقوقش را ازدست‌داده و یا حق‌وحقوقش را خورده‌اند و به خاطر اعتیاد مجبور بوده باج‌هایی را بدهد و در مقابل بعضی مسائل سکوت کند و...

حالا در اینجا به این فکر می‌افتد تا چطور حق‌وحقوق از دسته خود را پس بگیرد، که در پیام اسلحه حق به‌واسطه مشکلی که برای آقای مهندس وجود داشته و ایشان قصد داشتند حقوق ازدست‌رفته خود را احیاء کنند سردار مطالبی را مطرح می‌کنند که می‌تواند برای انسان‌ها الگویی باشد تا در هنگام احقاق حقوق خود این پیام را مدنظر قرار دهند تا بتوانند حقوق ازدست‌رفته خود را باز پس بگیرند.

اسلحه حق در اینجا تشبیه می‌شود به زبان و کلام انسان که به‌وسیله آن می‌تواند از حق‌وحقوق خود دفاع کند و اگر حق با انسان باشد می‌تواند از زبانش مثل اسلحه استفاده کند و حقایق را بیان کند.

البته باید نحوه استفاده از آن را هم بلد باشد. اگر اسلحه را به دست کسی بدهند که نتواند از آن استفاده کند ممکن است لوله تفنگ را طرف خودش بگیرد و به خودش شلیک کند. پس اسلحه حق که همان زبان انسان است باید در جای خودش به‌کاربرده شود. اگر به‌جا بکار برده نشود ممکن است برای خود شخص تخریب ایجاد کند؛ مثل‌اینکه لوله تفنگ را سمت خودت بگیری و شلیک کنی.

یکی از مسائلی که در این پیام مطرح است نحوه استفاده از کلام و سخن و نحوه بیان کلمات است. سردار در پیام می‌گویند وقتی می‌خواهید که عملی را انجام دهید با تمام قدرت و توانایی عقلی حرکت کنید. اینجا گفته نشده باقدرت بدنی خود عمل کنید. وقتی می‌گوید با تمام قدرت خود عمل کنید یعنی ما با زور و گردن‌کلفتی و با تحکم نمی‌توانیم کاری از پیش ببریم؛ اینجا گفته باقدرت و توانایی و قدرت عقل؛ یعنی باید تعقل کنیم. باید طوری تصمیم بگیریم و عمل کنیم که همه‌چیز حساب‌شده باشد نه از روی احساسات.

سردار می‌گویند اگر به دنبال حق و جهت اجرای حق می‌روید پس خوف نداشته باشید.

وقتی به‌طرف احقاق حق می‌رویم اگر کار ما از روی تفکر باشد، آنجا برای ما هیچ خوف و ترسی وجود نخواهد داشت. آنجا اصلاً نباید به شکست و پیروزی فکر کنیم چون به دنبال حق خودمان هستیم.

اما در اینجا نکته مهم این است که حق و حقیقت مثل خمیر بازی است که می‌توانیم به آن شکل‌های مختلفی بدهیم. این به هنر ما بستگی دارد که به این خمیر چه شکلی بدهیم. می‌شود آن را به طرق مختلف ارائه داد. می‌توانیم زیباترین شکل را پدید بیاوریم و همین طور می‌توانیم زشت‌ترین شکل را پدیدار کنیم. این تمثیلی است از بیان حق و حقیقت. نباید این‌طور تصور شود که چون حرف من حق است با هر دیالوگی که بخواهم می‌توانم آن را بیان کنم. این‌طور نیست، اگر حرف و سخن من حق است، اجازه ندارم هر طور بخواهم بیانش کنم. اگر این حق را به شکل نامناسبی بیان کنم نسبت به سخن من واکنش نشان می‌دهند.

بنابراین حقیقت یک مطلب و موضوع است و طریقه بیان آن چیز دیگری است.

رسالتی که پیامبر داشتند همه حقیقت بود و در کنار این حقیقت رسول خدا کسی بودند که خلق بسیار خوشی داشتند و همین خلق خوش رسول خدا باعث شد که انسان‌های بسیار زیادی در کنار ایشان قرار بگیرند.

اگر کسی را بکشند، خانواده مقتول اجازه قصاص دارند و این حق برای آن‌ها وجود دارد ولی نمی‌توانند خودشان حکم بدهند و اجرا کنند بلکه باید قاضی برای این موضوع تصمیم بگیرد. آن‌ها حقی دارند ولی برای احقاق حق خود باید به سیستم قضا مراجعه کنند. و آنجاست که باید برای احقاق حق خود تلاش کنند. در تمام طول حیات این موضوع صادق است باید برای احقاق حق خود تلاش کنیم. اما نکته مهم این است که باید حساب کنیم بینیم کجا حق ماست و کجا حق با ما نیست و اگر درجایی حق با ما بود برای آن تا پای جان هم اگر رفتیم نباید خوفی داشته باشیم.

البته این را هم باید مدنظر داشته باشیم جایی در صف نانوایی حق با ماست یا در خیابان کسی جلوی ما می‌پیچد اینجا دیگر مسئله به این‌گونه مطرح نیست بلکه در خیلی از مواقع گذشت و بخشش باعث ارتقاء در انسان می‌شود.

بیان حق و حقیقت نیاز به قدرت دارد و این قدرت در دانایی انسان نهفته است؛ چون کلام انسان مانند گلوله‌ای است که وقتی شلیک می‌شود می‌تواند انسانی را نجات دهد یا انسانی را نابود کند.

انسانی که به مرحله لازم دانایی رسیده باشد باقدرت و توان کلام خود به انسان‌ها آموزش می‌دهد و انسان‌ها را یاری می‌کند ولی انسانی که در جهل باشد با کلام خود انسان‌ها را منحرف می‌کند یا باعث رنج و آزار دیگران می‌شود. پس باید مراقب کلام خود باشیم و از آن در جهت حق و حقیقت استفاده نماییم و بدانیم کجا و چه زمانی از چه کلماتی استفاده کنیم تا کلام ما اسلحه حق باشد.

نویسنده: مسافر بهنام

نگارنده: مسافر سعید

منبع کنگره 60

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .