از تفکر تا عمل؛ (بخش اول)
تجربه سالها حضور در کنگره همواره یادآور این موضوع است که با تفکر ساختارها آغاز میگردد.
از این چند کلمه چیزهای بسیاری آموختهایم و بارها و بارها با تکرار این موضوع یاد گرفتهایم که هر کلام و هر تفکری را با تکرار به باور تبدیل میکنیم؛ ذهن و یا ضمیر ناخودآگاه ما آن را پایهریزی میکند و خواهد ساخت و به عمل نزدیک میکند.
یعنی تفکرات ما، ایمان یا باورهای ما را شکل میدهند و باورهای ما اعمال ما را میسازند. هر تفکری بنیان یک عملی در آینده است؛ اعمالی که سرچشمه آنها تفکری است که به باور قلبی تبدیلشده است و این باورها همچنان سازنده اعمال ما میباشند.
همانطوری که در وادی اول آمده است همهچیز اول مثل صفحه سفید نقاشی است و برای خلق شدن و یا خلق کردن، اولین قدم یک فکر و یا یک اندیشه است و این اندیشه، آغاز خلق است.
بین اندیشه و عمل یک رابط بسیار مهم وجود دارد که وقتی این رابط وارد میدان شود دیگر هیچچیزی جلودارش نخواهد بود و موضوعی خلق میشود.
وقتی صحبت از ایمان میآید یعنی تجلی نور خداوند در انسان! مگر میشود نور خداوند در کسی متجلی شود و آن شخص به سرمنزل مقصود نرسد؟!
ما هم که اینجا دورهم جمع شدهایم حاصل این باور و اندیشه است و به این باور شدیداً نیازمندیم. جمع شدن ما برای خروج از ظلمت، نیازمند یک باور قلبی است. بدینجهت برای خلق شدن و ساختهشدن باورهای ما، همه کائنات و یا همه هستی در خدمت ضمیر ناخودآگاه ما هستند.
ویژگی انسان اختیار اوست که بسیار تا بسیار محترم شمارده شده است و ویژگی کائنات این است که اجبار دارد؛ کائنات اجبار دارند تا ما را به خواستههای خود برسانند. این دستور خداوند است. در قرآن کریم هم آمده است:
"و سخّرنا لکم السّماوات و الارض"
منظور همین بوده که آسمانها و زمین در خدمت بشریت هستند؛ چون انسان خلیفه و جانشین خداوند روی زمین است. آیا میشود که انسان جانشین کسی باشد اما هیچچیزی از قدرت او به ارث نبرده باشد؟!
پس ما چون خلیفه خداوند هستیم از قدرت خلق کردن هم برخورداریم و خداوند به آسمانها و زمین و هرچه در آن است "در کل کائنات" دستور داده تا آنچه را که ما میخواهیم "یعنی آنچه را که پس از تفکر به باور تبدیل میکنیم" برای ما خلق کنند؛ و به این میگویند قانون کائنات و یا همان اجبار کائنات!
اول؛ کائنات موظف به فرمانبرداری از باورهای ما هستند.
دوم؛ بهمحض اینکه اعلام آمادگی کنیم از هستی یا کائنات، کمک یا پاداشی میرسد؛ یعنی اگر باور کنیم همهچیز مهیّا میشود.
یعنی وقتی نور خداوند در انسان متجلّی شد آنوقت کائنات در پی اجباری که دارند برمیآیند که وظیفه یا دستور خداوند را به هرچه خوبتر انجام و اجرا نمایند.
حال یک سؤال پیش میآید که چطوری ما به کائنات، اعلام آمادگی میکنیم که چه چیزی را میخواهیم؟
اول از هر چیز تفکر میکنیم و این تفکر، نقطه عطفی است که ما را در جهت پذیرفتن یک موضوع آماده میکند و وقتی آماده دریافت حس شدیم آنوقت نیرویی عظیم در درون پدیدار میشود که به آن ایمان میگوییم. در این صورت ما با باورمان از هر چیزی به کائنات و یا کلّ هستی اعلام آمادگی میکنیم.
بازهم یک سؤال پیش میآید که چطوری کائنات میپذیرند که ما چه چیزی را باور داریم؟
ما کلام و فکرمان را با تکرار به باور قلبی تبدیل میکنیم؛ درواقع چیزهایی را که ما بر روی آنها تمرکز میکنیم و مدام روی آنها تأکید میکنیم، به باور تبدیل میشوند؛ مثل دعایی که هرروز در کنگره در پایان جلسات هماهنگ سر میدهیم.
کائنات مثل غول چراغ جادو میمانند؛ آنها کاری به خیر و صلاح ما ندارند فقط نگاه میکنند که ما به چه چیزی باور داریم و ایمان ما به چه چیزی است؛ و بعد خلقش میکنند.
اگر روی شکست و مریضی تمرکز کرده باشیم آن را خواهند ساخت؛ اگر روی ثروت و شادی تمرکز بهتری داشته باشیم آن را هم میسازند.
باید دانست که به چیزی که میخواهیم باشیم، تمرکز کنیم نه چیزی که نمیخواهیم باشیم. ما در کنگره میخواهیم به تعادل برسیم، اما در گروههای دیگر میخواهند که معتاد نباشند؛ و فرق این دو بسیار است.
ادامه دارد...
با احترام؛ کمک راهنما هادی پناهی
نگارنده: مسافر سعید
منبع کنگره 60
- تعداد بازدید از این مطلب :
2472