English Version
English

جشن اولین سال رهایی استاد امین

جشن اولین سال رهایی استاد امین

یازدهمین جلسه از دوره پنجاه و ششم سری کارگاه آموزشی کنگره 60 ویژه مسافران و همسفران در نمایندگی آکادمی با دستور جلسه "وادی نهم و تأثیر آن روی من" با استادی جناب آقای مهندس دژاکام و نگهبانی آقای اکبر فاضلی و دبیری آقای محسن ملکی روز پنجشنبه مورخ 1394/02/24 رأس ساعت 16:30 آغاز به کار نمود. ضمناً اولین سال رهایی استاد امین با شور فراوان جشن گرفته شد.

 

 

سخنان مهندس:

دستور جلسه امروز ما نقطه تحمل است. همچنین امروز اولین سال رهایی مهندس امین هم هست.

 

با متد DST و تجربه ای که در کتاب 60 درجه داشتیم، نقطه تحمل را در مقابل مصرف مواد آزمایش نمودیم؛ مثلا اگر کسی مصرف کننده هروئین یا تریاک است و تحمل عدم مصرف را اصلاً ندارد، آن را پیدا کردیم و گفتیم که اگر بخواهیم نقطه تحملش را در مقابل مصرف نکردن بالا ببریم و مصرف مواد را کاهش بدهیم از روش DST استفاده میکنیم و زمانی بین 10 تا 11 ماه نیاز خواهیم داشت.

در جهان امروز، علوم پزشکی و روانپزشکی با علوم تجربی فاصله دارد. اعتیاد از نظر تمام مردم جهان بیماری مرموز، لاینحل و پیشرونده است یعنی اعتیاد درمان ندارد؛ مانند بیماریهای اسکیزوفرنی، تومورهای مغزی، بیماری دو قطبی، میل به خودکشی، وسواس، جنون و...

 

15 سال است که ما به روش درمان رسیده ایم ولی تا قبل از آن، اعتیاد خلاصه میشد در پرهیزمداری، قطع مواد و یا نگهدارنده که باید تا آخر عمر مثلاً متادون مصرف گردد. هیچ چیزی از اعتیاد که چی هست و چی نیست و فیزیولوژی کجاست و چرا باید کم کنیم و چرا کم میکنیم و کجا را میخواهیم درست کنیم و یک شخص مصرف کننده کجایش خراب است، اینها هیچ کدامشان مشخص نبود. طبق فرضیه ایکس و تئوریDST اینها را مشخص کردیم. الآن هم بالای 15000 نفر درمان قطعی و کامل شده اند.

همچنین هیچ ردپایی هم از این نبود که چطور یک شخص، مصرف کننده میشود. قطع های ناگهانی میدادیم ولی برای ما مشخص نبود که یک فرد چه موقع از نظر فیزیولوژی دچار اعتیاد میشود؛ یعنی سندروم محرومیت! که از علایم آن وقتی فرد تریاکش را قطع میکند آبریزش بینی، بیماری اسهال، استخوان درد و عطسه های پی در پی میباشد.

 

ما میخواستیم آزمایش کنیم که یک فردی که سالم است اگر بخواهد مصرف کننده شود، چقدر زمان میبرد؟ ما این مدت زمان را لازم داشتیم. برای مثال ما میخواهیم از کرج برگردیم به تهران؛ چقدر طول میکشد از کرج برگردیم؟ برابر با فاصله ای که از تهران به کرج رفتیم میبایست از کرج به تهران برگردیم. ما مدت زمان برگشت را داشتیم و میخواستیم به صورت عملی مدت زمان رفت را بدست آوریم. پس ما نیاز داشتیم پیدا کنیم که یک شخص از نظر فیزیولوژی کی مصرف کننده میشود.

در تبلیغات میگفتند که فرد با مصرف دو بار مواد، معتاد میشود که این غلط است و ما میخواستیم این را ثابت کنیم. من احتیاج داشتم که این تحقیق و آزمایش را در مقوله اعتیاد، عملاً انجام بدهم. خیلی از دانشمندان و پزشکان بوده اند که میگفتند ترک اعتیاد کاری ندارد و کافی است که شخص اراده داشته باشد؛ و بخاطر اینکه به مصرف کننده ها و مریضانشان ثابت کنند که ترک اعتیاد کاری ندارد خودشان را درگیر اعتیاد کردند و دیگر نتوانستند که ترک کنند.

 

کاری که مهندس امین کرد، با سفر ایکس کاملا متفاوت است. این سفر به جهت پیدا کردن زمان رفت و برگشت متد DST بود؛ پیدا کردن زمان آنتی ایکس بود؛ آنتی ایکسی که روی مغز و سیستم عصبی تاثیر میگذارد، چقدر زمان میبرد تا این سیستم ها را خراب کند؟ و من نیاز به اندازه گیری این زمان داشتم.

من از مهندس امین خواستم که تو بیا و این آزمایش را انجام بده. اولش قبول نمی کرد ولی پس از دو سال گفت که من برای انجام این آزمایش آماده ام. در ابتدا دستور مصرف 50 میلی گرم تریاک خوراکی را دادم. این 50 میلی گرم یواش یواش به 100 و 150 میلی گرم در ماه اول رسید. بعد از امین خواستم که موادش را قطع کند و دیدم که اتفاقی نیفتاد؛ سر ماه دوم و سوم هم که قطع کرد، اتفاقی نیفتاد؛ سر ماه ششم که روزی 3 وعده مصرف کرده بود قطع کرد و علائم سندروم محرومیت مشاهده نشد، فقط یک مقداری خوابش کم شد؛ دیگر بالای ماه 10 بود که وقتی گفتم که قطع مصرف کن، دیدم که زیر پتو رفته است و علایم خماری و تب و لرز خماری سراغش آمده و عرق میکند.

 

آنجا بود که زمان رفت مشخص شد و این اثبات شد که زمانی که ما حداقل 10 ماه گرفتیم، کاملا درست است. وقتی که به 10 ماه رسید برای تکمیل آزمایش و محرز شدن کامل نتایج، من از امین خواستم که به مصرف خودش ادامه دهد. امین شروع کرد به مصرف تریاک و روزی یک گرم و روزی دو گرم. به پیشنهاد آقای اشکذری هم که گفته بود حالا یه کم دود هم بگیری بد نیست، هم میکشید و هم میخورد. میرفتیم خونه میدیدیم که بغل گاز نشسته و مصرف میکند. پس از گذشت 4 سال از امین خواستم که شروع به کم کردن مواد کند. آنجا بود که ما نقطه تحمل را پیدا کردیم و این سفر، سفر ایکس نبود بلکه یک تحقیق و آزمایش بود.

 

من به این کاری که میکردم ایمان داشتم. این کار نه فداکاری بود و نه شجاعت. دیدگاه من این بود که امین مطمئناً میتواند از این آزمایش برگردد و هر مصرف کننده ای میتواند برگردد؛ و در صورتی که مایل باشد، میتواند به درمان برسد. من این روز را به امین تبریک میگویم که هم سربلند از آزمایش بیرون آمد و هم جزو ما شد. کسر لاتی بود که استاد جهان بینی کنگره، مصرف نکرده باشد. این روز را به امین و خانم آنی و خانم کماندار و خانم شانی تبریک میگویم.

 

آرزوی استاد امین:

آرزو میکنم که خداوند همواره حامی کنگره باشد و ما را مورد حمایت و عنایت خودش قرار دهد.

 

سخنان استاد امین:

خیلی خوشحالم که امروز برای من تولد گرفته اید. من در کنگره وقتی میخواهم صحبت کنم معمولاً استرس ندارم ولی برای من جالب بود که در هفته گذشته این جمله در ذهنم می آمد که روز تولدم چی باید بگم؟ چه جوری حرف بزنم و چه نکاتی را باید بگم؟ بعد خودم تعجب میکردم و میگفتم ای بابا تو دیگه چرا بعد از این همه مدت صحبت کردن تو کنگره؟! و فهمیدم که این یک حس مشترکه میان بچه هایی که تولدشان است و یک حس جدیدی بود که تجربه کردم.

 

در مورد تحقیق، که آقای مهندس کامل توضیح دادند. من یکی دو سال قبول نمیکردم و این اطمینان را به خودم نداشتم که وارد مصرف مواد بشوم. بعد از یکی دو سال و بعد از اردوی سال 87 این احساس در من بوجود آمد و به اجماع رسیدم که این کار را باید انجام بدهم و گفتم که من آماده ام و هر موقعی بخواهید من شروع میکنم. آقای مهندس گفتند که خبرت میکنم. دو روز بعدش آزمایش را شروع کردند و گفتند که هر چی اتفاق می افتد را یادداشت کن. روزانه من گزارش مینوشتم و حالتهای مختلف را یادداشت میکردم. اتفاقات جالبی می افتاد که یکبار اینقدر سریع بالا رفته بودم که مسموم شده بودم و وقتی رفته بودم استخر شیرودی همه جا را تار میدیدم و فقط زیر دوش میرفتم. بعداً فهمیدم که مسمومیت تریاک بوده و آقای مهندس دوزم را پایین آوردند و حالم خوب شد.

 

این داستان ادامه پیدا کرد و همه چیز خیلی خوب شده بود و من از این قضیه خوشم میامد و حال میداد. همه چیز روبه راه شده بود و انرژی ام زیاد شده و بیشتر در کنگره خدمت میکردم. تمرکزم روی مطالب زیاد شده بود و دوست نداشتم که مصرفم کم بشود یا قطع شود. نزدیک به 9-10 ماه شده بود که گفتم همین روزهاست که مهندس بگویند که شروع کن و بیا پایین. از آقای مهندس فرار میکردم و احساس میکردم که نزدیکشون نباشم.

خلاصه یک روز به من گفتند که چقدری؟ گفتم که 800 سی سی. مهندس گفتند که از الآن به بعد دیگر برنامه ات با خودت است و دیگر به من ربطی ندارد. گفتم که یعنی چی؟ گفتند که از الآن به بعد برو و هر چی که دوست داری، مصرف کن. آقای اشکذری که آن موقع در جریان بودند به من گفتند که تو باید کله ات دودی بشود؛ تا کله ات دودی نشود، اصلاً نفهمیدی عمل چی هست.

 

من با بعضی بچه ها این مسئله رو مطرح کرده بودم و بعد جالب بود من به همه کنگره تیکه تیکه گفته بودم و به همشون هم گفته بودم که ببین این یک چیزیه فقط بین من و تو! بعد یک مدت گذشت و من دیدم که تقریبا به 200 نفر گفته ام. خلاصه، گفتند که چطوری مصرف میکنی و من گفتم اینقدر تو سه وعده. بعد علی آقا گفتند که اینجوری که فایده نداره، تو نباید بدونی که چقدر مصرف میکنی، هر وقت هر چی دستت اومد بکن و بخور. دیگه کارم بجایی رسیده بود که 25 گرم به دو هفته عمرش قد نمیداد. دو سه سالی به همین وضعیت خوب گذشت و من کنکور فوق لیسانس دادم و قبولی کنکور ارشد رو یک جورایی مدیون مواد هستم . بیشتر از 15 روز براش نخوندم و تو جلسه امتحان هم با خودم برده بودم و وقتی دیدم که مغز خوب کار نمیکنه، یک تیکه خوردم.

 

بعد از یک مدتی خودم خسته و دچار رکود شده بودم و حس میکردم که دیگه صحبتهام کشدار شده و تو جلسات نمیتونم حرفهام رو بزنم و اسلوموشن شده ام و در جلسات میخواهم چرت بزنم و...

رفتم پیش آقای مهندس و گفتند که الآن چقدر مصرف میکنی؟ گفتم 2 گرم و ایشان گفتند که چقدر زیاد. در طول سفرم چندین بار آقای مهندس دستور قطع دادند که آخرین بار بیش از 36 ساعت نتوانستم که مصرف نکنم. بدترین حالت همان خماری بود که من تقریبا در آن 500 روز ثبت کردم.

لطف خدا شامل حالم شد و توانستم که کم کنم. من فقط احساس کردم که بایستی این کار را انجام بدهم و این کار را انجام دادم و به هیچ عواقبی فکر نکردم و هیچ چیزی را مدّ نظر قرار ندادم. گفتم این کار برای من خوب هستش، برای کنگره خوب هستش و تشخیص آقای مهندس است. خیر و برکت برای من داشت و شناخت به همراه داشت و روی حس های من تأثیر داشت.

 

این و تا الآن هر چه بوده لطف خداوند بوده که شامل حال من شده است. از آقای مهندس و خانواده ام و خانم دکتر طوطی و آقای دکتر رضا و پارسانا سپاسگزارم. بدون اینها نمیشد و بدون شما نمیشد. کنگره با وجود تک تک شما معنی و شکل پیدا میکند. امیدوارم همواره پیوند محبت بین ما برقرار باشد و مسیر راستی و درستی را دنبال کنیم.

 

سخنان خانم آنی:

برای یک مادر سخت است که دستی دستی بچه اش مصرف کننده شود. اکثرا میگویند که شرایط مهیا شد و من مصرف کننده شدم. وقتی که آقای مهندس پروژه را به من گفتند، ته دلم ناراحت بودم ولی به کار مهندس ایمان داشتم. میدانستم که پایان این کار را تصویر کرده اند. این بود که من هم موافق شدم. سخت بود ولی کننده کار خودش بیشتر فکر کرد و تصمیم گرفت تا انجام بدهد و بیشتر از هر چیزی این قضیه یک آزمایش و تحقیق بود. آزمایشات علمی یک پیشگام میخواهد. کسی که بخاطر خیلی ها تصمیم بگیرد و اینکار را انجام دهد. خوشبختانه امین از این آزمایش با سربلندی بیرون آمد و الآن ما نتیجه اش را میبینیم و سندی هست بی نقص!

خوشحالم که این حرکت، راه را برای بقیه مستحکم کرد و تمام تلاش ما این است که راه درمان اعتیاد را به بقیه نشان دهیم.

 

سخنان خانم شانی:

اولین چیزی که در این مسیر مهم است ایمان به خداست. آن درسی که من در سفر امین گرفتم این بود که مسیر هر چقدر هم که سخت باشد، اگر آدمها واقعاً به همدیگر ایمان داشته باشند میتوانند بر سختی ها چیره شوند.

مطهر بودن بدین معنی نیست که یک انسان وجه تاریک نداشته باشد. همه انسانها در زمین وجه تاریک دارند. اما مسئله، ایمان و حرکت است؛ ایمانی که عزیزان ما در تاریکی محض به ما دارند و پایداری میکنند.

من دست پدر و مادرم را می بوسم و برای امین، آرامش قلب را در ادامه زندگی از خداوند بزرگ خواستارم.

 

سخنان خانم دکتر طوطی:

من سال های زیادی را با خانواده زندگی کردم؛ زمانی را که در اوج تاریکیها بسر میبردیم و شاید بشود گفت که در ظاهر شاد بودیم و در باطن در ظلمت. نمیدونم چرا ولی همیشه یک حسی داشتم که این تغییر ایجاد میشود و به قول آقای مهندس: زمانی که آماده شوی، صدای پای استاد را میشنوی.

این اتفاق افتاد و اساتید رسیدند و تغییرات آغاز شد؛ و بعد از سالها یکی دیگر از این تغییرات اتفاق افتاد و امین این آزمایش را انجام داد و سربلند بیرون آمد.

 

سخنان آقای دکتر رضا:

من این روز قشنگ را به تمام بچه های کنگره و خانواده بزرگ کنگره 60 تبریک میگویم و امیدوارم که این سیستم، جهانی شود و همه بتوانند از این سیستم استفاده کنند. به امین و مهندس این روز را تبریک میگویم و امیدوارم که همتون سالم و شاد و خرم باشید.

تهیه گزارش: خبرنگار کنگره 60 مسافر سعید

منبع کنگره 60

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .