English Version
English

اشتیاق ؛ سومین سال رهایی مسافر وحید

اشتیاق  ؛ سومین سال رهایی مسافر وحید

بسم الله الرحمن الرحیم

روز پنجشنبه مورخ 94/02/03 دوازدهمین جلسه از دور دوازدهم كارگاههاي آموزشي  عمومی كنگره60 نمايندگي وحيد با استادي آقای وحید هاشمی و نگهباني آقای سیامک علینژاد و دبیری  آقای مرتضی نوروزاده با دستورجلسه " آداب معاشرت، بی ادبی، تعادل،بی تعادلی" راس ساعت 17:00 آغاز به كار نمود.

در کنگره60 ما بسیار به آداب معاشرت نیازمند هستیم که در بیرون از در کنگره60 هم بیشتر نیازمند آن هستیم چرا که ما دیگر نباید همان افعالی را که در دوران مصرف خود داشتیم تکرار کنیم 

روز پنجشنبه مورخ 94/02/03 دوازدهمین جلسه از دور دوازدهم كارگاههاي آموزشي  عمومی كنگره60 نمايندگي وحيد با استادي آقای وحید هاشمی و نگهباني آقای سیامک علینژاد و دبیری  آقای مرتضی نوروزاده با دستورجلسه " آداب معاشرت، بی ادبی، تعادل،بی تعادلی" راس ساعت 17:00 آغاز به كار نمود.

 

خیلی خوشحالم که در جمع دوستان نمایندگی وحید هستم، امروز هم مصادف شده است با دستور جلسه آداب معاشرت و تولد سومین سال رهایی مسافر وحید قنبری که به فال نیک میگیریم.

 کنگره60 تشکلی است که فراتر از تشکل های دیگر در زمینه درمان اعتیاد گام بر میدارد و این گامها بسیار با تعقل بوده است و در طی زمان طولانی مدت فرآیندی را آغاز کرده است که این فرآیند جلوه گر فعالیت های عالی کنگره60 که در راس آن جناب مهندس دژاکم قرار دارد که نمود پیدا کرده است.

در کنگره 60 علاوه بر این که مدعی درمان اعتیاد انسان هستیم مدعی فرا انسانی شدن انسانهایی که می آیند و در مسیر آموزشها قرار میگیرد نیز هستیم، همه انسانها برداشتشان نسبت به این مکان این است که شخص می آید و اعتیاد را تنها درمان می کند اما در ادامه مشاهده می شود که بر روی اخلاقیات بسیار ریزی در لژیون ها کار می شود که شاید در کمتر جایی به اینگونه شعور جمعی بها داده شود که این شعور جمعی در ادامه به سان یک باغ بسیار پر بار و زیبا در می آید، و در سی دی پیوند نا میمون هم بیان شده است که هنگامی که قرار است پیوندی از روی یک درخت برداشته شود دقیقا باید یک لایه از پوست آن درخت کنده شود و این مسئله در انسان هم کاملا صادق است که هنگامی که قرار است یک صفتی از انسان زدوه شود در طول زمان این مسئله بسیار سخت و اذیت کننده می باشد.

 

آداب معاشرت چیزی است که مد نظر کنگره است، در خانواده هایی مشاهده می شود که  اگر خوب نگاه کنیم، متوجه میشویم که سُکان دار خانواده ها نمی توانند خانواده را به سمت و سوی مناسبی هدایت کنند و همین مسئله باعث زد و خورد و شکایت و دادگاهی شدن فضای خانواده میشود، اما چه چیزی در کنگره وجود دارد که مایی هم که به سان خانواده هستیم طی مدت زمان زیادی در روزها و ماه ها در کنار هم قرار میگیریم و هنگامی هم که از این جا می رویم باز هم دوست داریم که زمان طی شود تا دوباره همدیگر را ببینیم، این در واقع همان نیروی هدایت گری می باشد که در ابتدا به ساکن محبت است اما این وادی چهاردهم است و ما برای رسیدن به وادی چهاردهم باید سیزده وادی گذشته را درک و اجرایی کرده باشیم که به انسانهای با محبتی تبدیل شویم تا یک عملیات جداسازی را انجام دهیم و انسانی که به محبت رسیده است تنها دلیل محبت کردن به دیگران انسان بودن آنهاست و دلیلی مثل جایگاه و غیره ندارد، این محبت را کاملا می توان در مهندس دژاکام که جلودار این مسیر هستند مشاهده کنیم.

آداب معاشرت ما در ادامه طول درمان می تواند به این مسئله بسیار کمک کند و انسانهایی که هنوز به افعال دیگری مثل فضولی کردن و ناراحت کردن دیگران و غیره گرایش دارند و با افعال ضد ارزش انرژی خود را بالانس می کنند در واقع از مسیر کنگره60 بسیار دور هستند و از آموزشها دور هستند چرا آموزش؟! به این دلیل که آموزشها ما را به همین مسئله آداب معاشرت نزدیک می کنند

در کنگره60 ما بسیار به آداب معاشرت نیازمند هستیم که در بیرون از در کنگره60 هم بیشتر نیازمند آن هستیم چرا که ما دیگر نباید همان افعالی را که در دوران مصرف خود داشتیم تکرار کنیم و این آداب معاشرت اصلا در مورد مسائل خیلی بزرگ و دور از دسترس نیستند بلکه دقیقا در مورد مسائل بسیار کوچک و پیش پا افتاده ای هستند که اصلا به آنها خوب توجه نمی کنیم مثل آب آشامیدن که نباید مثل گذشته مثلا به سر یخچال برویم و شیشه آب را سر بکشیم!

اما در کل آداب معاشرت به گونه ای تعریف شده است که در وادی چهاردهم بسیار زیبا بیان شده است که زندگی کن و بگذار که دیگران هم زندگی کنند، کاری که ما در گذشته اصلا انجام نمیدایدم! اما الان که به کنگره آمده ایم باید زندگی کنیم، این زندگی کردن بسیار تکنیک ها دارد مثل اینکه تک بُعدی به قضایا نگاه نکنیم و قوانین را بلد باشیم و اصلا از آموزشها دور نباشیم چرا که شیطان همیشه در کمین است و انسانی در آستانه لغزش، چرا که اگر آموزش نباشد جهالت است اگر تعادل نباشد بی تعادلی است و بسیار کار مهمی داریم تا بتوانیم  از این آموزه ها بهترین استفاده را کنیم چرا که این آموزشها در واقع یک عینک بسیار مناسبی است که با استفاده از این ابزار می توانیم هر خواسته ای را در هر شکل و لباسی تشخیص دهیم.

قسمت دوم دستور جلسه

سخنان استاد در مورد مسافر:

خوب این تشویقات منظم و با صدا نشان دهنده این است که وحید در این شعبه یک انسان خدمت گذار بوده و این مسئله باعث خوشحالی همه دوستداران وحید هست، اما هنگامی که وحید به لژیون بنده آمد ذرّه ای در آن پارتی بازی شد چرا که آقای بابک پاساری در آن دوره در شعبه رباط کریم لژیون داشتند و لژیون من و ایشون در کنار هم فعالیت می کردند و یک اشتیاق و محبت مضاعفی بین این دو لژیون و رهجویانش برقرار بود، وحید یک برادری داشت به نام مجید که در آن دوره ورود وحید به کنگره60 در حال درمان بود و در لژیون آقا بابک در حال سفر بود و روزی که وحید آمد من متوجه شدم و پرسیدم که آیا این برادر مجید است و آقا بابک گفتند که بله اما منتظر می مانیم تا خدمت سربازیش تمام شود تا به کنگره بیاید و سفرش را شروع کند.

اما وحید بر خلاف چیزی که امروز هست اصلا چهره و روح بشاش و آرامی را نداشت و همیشه ابروهای گره کرده و ناراحتی داشت و نمی شد با او خوب  ارتباط برقرار کرد، اما بسیار رهجوی خوبی بود تمام وظایفش را به بهترین نحو انجام می داد اما کمی در امر آموزش ضعیف بود که به دلیل همان عشقی که بین رهجو و راهنما وجود داشت هنگامی که من از ایشان می خواشتم بهتر از قبل ظاهر می شد و هنگامی که در آزمون کمک راهنمایی قبول شد شعبه وحید نیازمند کمک راهنما بود که به اینجا آمدند و شروع به خدمت کردند.

اما نکته ای که در رابطه با وحید برای من هم بار آموزشی داشت این بود که سال اولی که وحید شرایط آزمون دادن را داشت من به او گفتم که حق شرکت در آزمون را نداری و او قبول کرد اما با صحبتی که با بزرگان کنگره داشتم متوجه شدم که باید به او اجازه شرکت را بدهم و هنگامی که در آزمون شرکت کرد با نمره خوبی قبول شد و و هر روز از روز گذشته پر انرژی تر و با اعتماد به نفس بیشتری در شعبات حضور پیدا می کرد و امروزه لژیون خوبی را می بینیم که اداره می کند چرا که بعد از یک سال چندین رهایی بیرون آمده است و این مسئله باعث می شود که در آینده استاد هم پرورش دهد، از حضور یکایک شما عزیزان در اینجا امروز بسیار خوشحال هستم.

اعلام سفر:

سلام دوستان وحید هستم یک مسافر آخرین آنتی ایکس مصرفی شیشه یازده ماه و شانزده روز به روش دی اس تی با داروی اوپیوم استاد و راهنمای عزیزم آقای وحید هاشمی هستند رهایی از بند اعتیاد سه سال و یک ماه و نوزده روز

 

آرزو:

امشب شب آرزوهاست و من هم آرزو می کنم که همه به آرزو ها و خواسته های قلبی خودشان برسند.

سخنان مسافر:

ابتدا از خدای خودم ممنونم که این فرصت را در این زمان از حیات به من داد تا بتوانم و اذن این را داشته باشم تا سفر کنم، دوم از بنیان و خانواده بزرگ کنگره60 تشکر می کنم که علم خودشان را در اختیار همه عالم گذاشتند تا همه به رهایی برسند، سوم تشکر می کنم از پدر روحانی خودم جناب آقای وحید هاشمی که یک سال کامل برای من زحمت کشیدند و امروز من درک می کنم که چقدر ایشون را من اذیت کردم و امروز متوجه می شوم که تمام زحمات ایشون برای این بود که من بتوانم خودم را بشناسم، دستشان را میبوسم و تمام قد جلوی ایشان تعظیم می کنم و امیدوارم که بتوانم جا پای ایشان بگذارم و بتوانم ذره ای از محبت ایشان را جبران کنم،‌در آخر از خانواده خودم تشکر می کنم از آقا بابک عزیز که همیشه حکم یک عمو را برای من داشتند و بسیار زحمت کشیدند و سالیان سال تجربیات خودشان را در اختیار من گذاشتند از تمام داداش لژیونی های خودم که امروز از راه دور تشریف آورده اند کمال تشکر را می کنم، امروز من یاد گرفتم که با اینکه در جایگاه کمک راهنمای هستم هنوز خیلی راه دارم تا به آموزشها و جایگاه های بالاتر برسم اما امیدوارم که بتوانم با تلاش به آن خرقه ای که دوستان امروز به تن من کردند برسم و بتوانم آن را بپوشم، از پدر و مادر خودم کمال تشکر را دارم که دو سال تمام بعد از خدمت سربازی من را ساپورت کردند تا من راحت زندگی کنم خیلی از آنها ممنونم از برادرانم خیلی تشکر می کنم از سعید که با کنگره60 آشنا شد و ما را هم با کنگره60 آشنا کرد از مجید بسیار تشکر می کنم که با حرکت خوب و مناسب خود توانست من را هم به کنگره دعوت کند، از تمام شما دوستان عزیز  کمال تشکر را می کنم که امروز در اینجا حضور پیدا کردید.

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .