English Version
English

در زمان مصرف، تفکر من افیونی بود، هر مشکلی برایم پیش می‌آمد و نمی‌توانستم آن را رفع کنم، به مواد و قرص و الکل پناه می‌بردم.(نمایندگی میخک)

در زمان مصرف، تفکر من افیونی بود، هر مشکلی برایم پیش می‌آمد و نمی‌توانستم آن را رفع کنم، به مواد و قرص و الکل پناه می‌بردم.(نمایندگی میخک)

دوازدهمین جلسه از دوره هشتم کارگاه‌های آموزشی - خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی میخک، با استادی اسیستانت محترم آموزش مسافر خاطره، نگهبانی مسافر مریم و دبیری مسافر حانیه، با دستور جلسه "جهان‌بینی ۱ و ۲ " روز دوشنبه ۱۷ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود‌.

سخنان استاد:

سلام دوستان خاطره هستم مسافر

خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما عزیزان هستم. از خانم فاطمه ایجنت محترم شعبه سپاسگزارم که مرا دعوت کردند. دستور جلسه این هفته جهان‌بینی یک و دو استاد امین است که الفبای آموزش‌های کنگره است. به نظر من جهان‌بینی، مثل یک جعبه‌ابزار است که در هر خانه باید وجود داشته باشد، هرگاه به مشکلی برخورد می‌کنیم، می‌توانیم با مراجعه به آن و استفاده از راهکارهای موجود مشکلمان را حل نماییم. ما در زندگی با مسائل مختلفی روبه‌رو می‌شویم؛ خشم، ترس، ناامیدی و... در این جزوه تمام این حس‌ها برای ما شکافته شده و راهکار ارائه می‌دهد که در مواجه با هر کدام چه کاری انجام بدهم.

در کنگره مثلث درمان را داریم؛ جسم، روان و جهان‌بینی. یعنی درمان من فقط با دارو اتفاق نمی‌افتد. چرا جهان‌بینی این‌قدر مهم است و روی آن تأکید می‌شود؟ زیرا در زمان مصرف، تفکر من افیونی بود، هر مشکلی برایم پیش می‌آمد و نمی‌توانستم آن را رفع کنم، به مواد و قرص و الکل پناه می‌بردم، درواقع خودم را در بی‌خبری نگه می‌داشتم یا صورت‌مسئله را پاک می‌کردم. اما در کنگره یاد گرفتم که ما به این دنیا آمده‌ایم تا حل مشکلات را یاد بگیریم. اگر من نتوانم در مواجه با مسائل، آنها را حل کنم و کلید را بیابم، تا دویست سال دیگر هم بروم و برگردم، باز همان مشکلات در مسیر زندگی‌ام قرار خواهد گرفت. اما با جهان‌بینی می‌توانم گره از مسائلم باز کنم.

این جزوه با کمک چند مدل ساده و زیبا و با ایجاد تصاویر ذهنی مناسب، به ما کمک می‌کند راحت‌تر مطالب را درک کنیم. استاد امین مدل شهر وجودی و مدل قلعه عقل را به زیبایی توضیح می‌دهند؛ مدل شهر وجودی جسم را به یک شهر تشبیه می‌کند، مانند مشهد یا تهران، همه نوع آدم در این شهر وجود دارد؛ دانشمند، مهندس، مخترع و غیره که در جهت آبادانی شهر تلاش می‌کنند، همچنین قاتل و سارق و قاچاقچی و... که شهر را به سمت نابودی پیش می‌برند. هر کدام از این نیروها تعدادشان بیشتر باشد، شهر به همان سمت پیش می‌رود. یعنی اگر تعداد آدم‌های خوب و مثبت بیشتر باشد، شهر رو به آبادانی و پیشرفت می‌رود؛ و اگر تعداد نیروهای منفی بیشتر باشد رو به تخریب و نابودی. دقیقاً در وجود ما همین‌گونه است؛ خواسته‌های معقول و نامعقول هر دو هستند، به هر کدام بیشتر بها بدهیم، شهر وجودی ما به همان سمت حرکت می‌کند.

مدل بعدی قلعه عقل را مطرح می‌کند، می‌گوید حالا این شهر حاکمی دارد که در بهترین منطقه شهر در یک قلعه بزرگ و زیبا زندگی می‌کند و یک سری سرباز از آن محافظت می‌کنند. ساکنین شهر نمی‌توانند به‌صورت مستقیم با حاکم گفتگو کنند، فقط می‌توانند خواسته‌هایشان را نزد سربازان دانایی مطرح نمایند. از اینجا ماجرا بستگی به دانایی آن سربازان دارد، اگر دانایی‌شان بالا باشد، وقتی خواسته نامعقولی مطرح می‌شود، در جا آن را برمی‌گردانند، ولی اگر دانایی‌شان پایین باشد، فریب می‌خورند و خواسته نامعقول را در قالب یک لباس زیبا نزد حاکم مطرح کرده و مجوز اجرای آن را می‌گیرند. می‌دانیم عقل هیچ‌وقت اشتباه نمی‌کند، مگر اینکه اطلاعات غلط به او داده شود، این اطلاعات توسط سربازان دانایی داده می‌شود و عقل فریب می‌خورد. پس خیلی مهم است که من دانایی‌ام را افزایش بدهم.

در ادامه می‌گوید؛ ساختارها چه مثبت و چه منفی، دو هدف را دنبال می‌کنند؛ حفظ و بقا و رشد و توسعه. یعنی هر کدام از این نیروها می‌خواهند خودشان را قوی کنند، گسترش بدهند و پایدار بمانند، و هر یک از ابزارهایی استفاده می‌کنند، ابزار نیروی منفی، ترس، خشم، ناامیدی و غیره است.

حال سؤال اینجاست که چرا نیروهای منفی در هستی وجود دارند؟ می‌دانیم که هدف نیروی منفی، عدم رشد دانایی ما است، تا بتوانند فرد را متوقف کنند و در سکون نگه دارند. اما همین نیروها برای انسان نقش نیروهای مکمل را دارند، یعنی می‌توانند در مسیر رشد و ارتقا به من کمک کنند، چگونه؟ در سه مرحله؛ ابتدا به‌صورت بازدارنده ظاهر می‌شوند؛ مثلاً می‌خواهم به کنگره بیایم، نیروی منفی به سراغم می‌آید، می‌گویم؛ چگونه می‌خواهم ده ماه بیایم و بروم؟ من بچه‌مدرسه‌ای دارم، همسرم را چه کنم؟ اگر اینجا کسی من را بشناسد آبرویم می‌رود! چگونه ۴۰ تا سی دی بنویسم؟... در این مرحله یا از ادامه منصرف می‌شوم و یا ادامه می‌دهم.

اگر غلبه پیدا کردم، نیروها در مرحله دوم قوی‌تر و به شکل نیروهای مخرب یا تخریبی وارد عمل می‌شوند و تمام توان خود را به کار می‌گیرند؛ مثلاً زمین می‌خورم دستم می‌شکند، ماشینم پنچر می‌شود، بچه‌ام مریض می‌شود یا خودم درگیر بیماری یا مشکل مالی می‌شوم! جالب اینجاست که هرکسی دقیقاً با نقطه‌ضعف خودش مورد آزمایش قرار می‌گیرد، اگر نقطه‌ضعفم درد باشد، بیماری به سراغم می‌آید، اگر پول باشد، ورشکست می‌شوم... اگر بتوانم این مرحله را هم پشت سر بگذارم، تلاش کنم، ناامید نشوم و مسائل را حل کنم، آن‌وقت همان نیروهای منفی برای من می‌شود نیروی مکمل. یعنی همان مشکلات، از من یک انسان پرقدرت و با اعتمادبه‌نفس می‌سازد. من نیروهای درونی‌ام را بیدار می‌کنم و توانمند می‌شوم، دیگر با یک مسئله کوچک، به قرص، مواد افیونی و الکل و سیگار پناه نمی‌برم. در مسیر سفر نیز همین اتفاق می‌افتد، اگر آن مراحل را پشت سر نگذارم، نمی‌توانم به موفقیت و قدرت دست پیدا کنم.

جزوه جهان‌بینی نکات بسیاری دارد. در کل آقای مهندس می‌گویند؛ جهان‌بینی برای این است که من به خودم آسیب نزنم، ابتدا خودم را از تاریکی نجات دهم و به یک تعادلی برسم، و در ادامه بتوانم به دیگران کمک کنم و زکات حال خوبم را پرداخت نمایم. ما می‌گوییم راهنما شدن ادامه پروسه درمان است، هر چیزی در اختیار من گذاشته می‌شود، باید بخشی از آن را به دیگران پرداخت کنم، و یکی از کارهای زیبایی که می‌توانم انجام دهم، خدمت در جایگاه راهنمایی است. هیچ‌چیزی لذت‌بخش‌تر از این نیست که بتوانم سهم کوچکی در حال خوب یک نفر داشته باشم. خداوند هم در قرآن می‌گوید: اگر یک‌نفس را احیا کنید، گویی تمام نفوس را احیا کرده‌اید.

آزمون راهنمایی نزدیک است؛ امیدوارم تمام تلاشتان را بکار ببرید که در این آزمون موفق شوید و این حس خوب را تجربه کنید، و این کار میسر نمی‌شود مگر اینکه ابتدا درمانتان را به پایان برسانید، و یک رهایی عالی و بی‌نقص داشته باشید. برای رسیدن به درمان، پارامترهایی لازم است؛ اولین موردی که یک کنگره‌ای باید یاد بگیرد، نظم، ادب و احترام است. اگر در سفر اول توانستم این را اجرایی کنم، قطعاً باقی راه را به‌راحتی طی خواهم کرد. من در سفر اول باید فرماندهی جسمم را به دست بگیرم، اگر دارویم را بی‌رویه و بی‌نظم بخورم، باز درگیر اعتیاد خواهم ماند. درست است که درمان ما با داروی OT است، اما در چهارچوب مثلث DOD، یعنی روش DST، داروی مناسب و دوز مناسب.

آقای مهندس همیشه می‌گویند من خیلی دوست دارم شعب خانم‌ها را افزایش بدهم، ولی نیاز به نیروهای خوب و قوی دارم. پس با روی برنامه بودن و درست سفرکردن، باید نیروهای درونم را بیدار کنم. امیدوارم امسال افراد زیادی را از شعبه میخک جزو قبولی‌های آزمون راهنمایی داشته باشیم، و بتوانیم گروه خانم‌های مسافر را گسترش بدهیم.

تایپ: مسافر یلدا لژیون ششم - نمایندگی میخک
ویرایش: مسافر مهسا راهنما - نمایندگی میخک
بازبینی: مسافر خاطره
ارسال:همسفر فاطمه
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .